به نام مقام متعال
موسیقی رنگ است و روح فزاست! شادی نهفته در زیر و بمی دارد که گاه روح به نغمه آن به وجد می آید و گاه دیگر رنج را می چشد و نهانی بدان گریستن آغاز می کند.
امروزه روانشناسان , این راز را درک کرده و بدین ابزار سعی در علاج جسم و روان بیماران
گرفته اند.بیمار با شنیدن اصوات موسیقی درمانگر بر دامان امواج آن سوار می شود و ذره ذره وجود خویش را با آن هماهنگ می سازد تا گره از بیماری نهفته در اعماق وجودش باز گشته و بیماری به تدریج از ضمیر وی ناپدید شود !
این محو گشتن با ریتم درونی ای حاصل می شود که آهنگساز آن را بر اساس روابط علم موسیقی و تلفیق آن با زوایای روانشناسی پیشرفته که با اعماق انسانها سر و کار دارد ، آفریده است.
در حقیقت معنایی که انسان از درون خویش و با همنوایی موسیقایی از بستر پنهان به عرصه وجود خویش عیان می کند, آنی است که در نهانی بدان در آویخته و عوارض جسمانی از آن روان پریشی حاصل آمده که موسیقی سعی در گشایش آن گره دارد.
موسیقی درمانی امروزه چنان مورد توجه قرار گرفته است که در بیمارستانها و مراکز درمانی جهان در طولمدت مداوا و درمان و در بحرانهای حاصل آمده از بیماری ها , در موارد اضطراری قلبی و مغزی مورد استفاده قرار می گیرد تا تنش و اضطراب چنین بیماریهای طاقت فرسا و کاهنده را تخفیف دهند !
موسیقی به همان اندازه که اثر مثبت دارد , در سوی مقابل و در سبک های دیگر از موسیقی , روح و روان را می آزارد و تاثیرات نامطلوب از خود بر جای می نهد.**۱
از دیدگاه روانشناسی برتر که با سطوح روانی انسان سر و کار دارد , موسیقی ابزار مطلوبی است که هزینه ای نه چندان زیاد می طلبد و در ساختار نادیدنی بیماریها تاثیر شگرفی از خود
نشان می دهد که این خود نشانه تاییدی بر هارمونی درونی انسان و موسیقی طبیعت می باشد.
نظرات شما عزیزان: